بایگانی دسته بندی برای داستان

پروانه خانه ما

پروانه خانه ما

نازنین زهرا هشت ماهه از شش ماهگی تحت پوشش موسسه می باشد. متاسفانه بیماری پروانه ای دارد. پدر و مادر نازنین در شرایط بسیار نامطلوبی زندگی می کنند و مشکل فرزندشان بسیار آنها را ناراحت…
چشمهایش آبی بود (قسمت آخر)

چشمهایش آبی بود (قسمت آخر)

عمه خانم گفت  اون شب پدر حسرت هم درهمان بیمارستان بود ومتاسفانه همسرش براثرزایمان فوت کرد ؛ پرستاری که آن شب کشیک بود به او گفت بچه شما دختر هستش و میتونید بچه را تحویل…
چشمهایش آبی بود (قسمت دوم)

چشمهایش آبی بود (قسمت دوم)

  جورین کم وبیش از کارهای پسر عموی خود نواد خبر داشت ولی بطور کامل به استاد چیزی نمیگفت ؛ ولی گه گاهی به عموی خود می گفت که بهتر است بیشتر مواظب نواد باشی…
چشمها یش آبی بود (قسمت اول)

چشمها یش آبی بود (قسمت اول)

دریکی از بیمارستانهای نه مدرن نوزادی بدنیا امد . چشمهای این نوزاد روشن بود ؛ پس از چند روز و رفع تمام مشکلات نوزاد را به خانه بردند ؛ مادر این نوزاد بعد از طایمان…
حاشیه نشین(بخش دوم)

حاشیه نشین(بخش دوم)

من از ده سالگیم تقریبا بخوبی یادم می آید تمام زجر هایی که کشیدیم البته این به این معنی نیست که دیگر مشکلاتمان تمام شده ولی چون درد و دل خودمانی گفتنم می خواهم یک…