۱۲اسفند توسط superadmin۱۳۹۵-۱۲-۰۷۰اخـبار مـوسـسـه احترام گذاشتن به دیگران نشانه عظمت وبزرگی در روایتی از وجود امام صادق(علیهالسلام) وارد شده است که هر کس بخواهد مشمول رحمت خداوند گردد و وارد بهشت شود… باید نسبت به یتیمان دلسوز و مهربان باشد.[۱] در هر جامعه گروهی از کودکان هستند که والدین خود را که بر اثر عواملی ممکن است از دست داده و بیکس و تنها مانده باشدند و به دارالایتام سپرده شوند. بحث در یتیمان فقط مسئله معاش و مادیات نیست هر چند که نبود آن ها نیز بسیار سخت است، اما آن چه که از خوراک و پوشاک مهمتر است، محبت و مورد توجه واقع شدن است؛ چرا که انسان موجودی لطیف و تشنه محبت، به ویژه در دوران کودکی است، حال اگر چین افرادی محبت نبینند و بدون عشق بزرگ شوند، هیچ تضمینی برای داشتن زندگی سالم برای آنها وجود ندارد و چه بسا ممکن است دچار بحرانهای شخصیتی و اجتماعی شوند. زیرا در محیط خانواده است که انسان تربیت معنوی، اجتماعی و اخلاقی میشود و عدم داشتن خانواده در کودکان یتیم منجر به صدمات جبرانناپذیر روحی میگردد. لذا چه بهتر است به جای یتیم خانهها، یتیمان درون خانه رشد پیدا کنند و مانند فرزندان خود با آنها برخورد شود و تا در محیط گرم و امن خانه، کمتر احساس نبود والدین خود را کنند. در قرآن خداوند در برخی آیات سفارش و تأکید فراوانی بر لزوم محبت و مهربانی نسبت به یتیمان کرده است و با تعابیر مختلف به احسان یتیم دعوت کرده و اجر و پاداش فراوانی برای آن در نظر گرفته است. در مقابل هر گونه ظلم و بد رفتاری با آنان را سرزنش و گناهی نابخشودنی شمرده است. این تحقیق مسئله اکرام یتیم و جوانب مختلف آنرا در قرآن کریم و روایات مورد بررسی قرار داده است. واژه شناسی الف) اکرام: اکرام از ریشه «کرم» بوده و به معنای شرف و عزت است[۲] و به معنای ضد «لئوم» نیز آمده است[۳] و هم چنین وقتی میگویند «رجل کریم» یعنی کسی که به آسانی می بخشد. راغب می گوید «کرم» اگر وصف خدا واقع شود مراد از آن احسان و نعمت آشکار خداست و اگر وصف انسان باشد نام اخلاق و افعال پسندیده اوست که از وی ظاهر می شود. به کسی کریم نمیگویند مگر بعد از آن که اخلاق و افعالی از وی ظاهر شود و هر چیزی که در نوع خود شریف است با کرم توصیف می شود.[۴] طریحی نیز بیان میکند که «کرم»، ایثار به غیر با خیر است و عرب «کرم» را استعمال نمی کند مگر در محاسن کثیره.[۵] پس از نظر در تعاریف ارائه شده در معاجم میتوان نتیجه گرفت که «کرم» یکی از فضائل اخلاقی است که شرافت و عزت فرد مکرم را میرساند. «اکرام» نیز مصدر متعددی از همین مادّه است و به معنای بزرگ شمردن و احترام کردن میباشد. ب) یتیم: «یتیم» از ریشه «یتم» است و به معنای فقدان پدر می باشد[۶] و به چهارپایان نیز در صورت فقدان مادر اطلاق می شود.[۷] راغب «یتم» راانقطاع فرزند از پدر قبل از بلوغ میداند[۸] و جمع آن یتامی و ایتام میباشد. از امام کاظم (علیه السلام) سوال شد که چه زمانی «یتم» قطع می شود؟ حضرت پاسخ دادند وقتی فرزند به سن بلوغ میرسد و اخذ و عطا را تشخیص میدهد.[۹] در معنای واژه «یتیم» در معاجم گوناگون اختلافی وجود ندارد و کسی را که پدرش را از دست داده باشد، یتیم میگویند هر چند برخی فاقد مادر را نیز اطلاق می کنند، البته یتیم از لحاظ مفهومی واژه روشنی است ولی از حیث احکام، دارای دقتهای ویژهای است که در آیات قرآن به برخی از آنها به صورت صریح و یا غیر مستقیم اشاره شده است که در ضمن تحقیق بررسی خواهد شد. مصادیق یتیم الف) یتیم مصطلح: یتیم در ابعاد مختلف ممکن است اصطلاحات گوناگون داشته باشد، به عنوان مثال در عرف به طفل صغیری گفته میشود که یکی از والدین خود را از دست داه باشد,و یا اینگونه بگوییم یتیم کودک خردسالی است که در حساسترین سنین عمر، پرستار، پشتیبان و نقطه اتکای خود را از دست داده و تنها و ضعیف و ناتوان و خسته است، محتاج و نیازمند به توجه و عنایت و یاری دیگران، پس باید تلاش کنیم تا این نونهالی که در آغاز رستن بی باغبان شده، پژمرده نگردد. از نظر شرع به کودکی گویند که پدرش را از دست داده است؛ از دیدگاه حقوقی و قانونی، فردی است که فاقد ولی و قیم و سرپرست باشد.[۱۰] آنچه نکته مشترک این تعاریف است آن است که «یتیم» کسی است در اثر نبود پدر به عنوان چتر حمایتی و اقتصادی و یا نبود مادر به عنوان پشتوانه محبتی، فاقد حامی و پشتیبان است. ب) جامعهی یتیم: یتیم بودن همیشه شامل فرد نمیشود، بلکه گاهی در معنای وسیعتر و با دیدی باز میتوان دریافت که جامعهای که از امام خود دور مانده و اعتلای فرهنگی و ارزشهای معنوی خود را از دست داده نیز یتیم خوانده شده است. هم چنان که امام حسن عسگری(علیهالسلام) میفرماید: شدیدتر از این یتیمی که از پدرش جدا گشته، یتیم و بیسرپرستی است که از امام خود جدا شده است و دسترسی به او ندارد و احکام ابتدائی از قوانین دینش را نمیداند، حال آن که از شیعیان ما، هرکه عالم به علوم ما باشد در حالیکه ما را ندیده است و یتیمی در کنار اوست، اگر او را به شریعت ما هدایت و ارشاد کند، در رفیق اعلا با ما خواهد بود.[۱۱] ج) ایتام آل محمد (صلی الله علیه و آله) دسته دیگر از ایتام کسانی هستند که از ذریه پیامبر (صلی الله علیه و آله) و حضرت فاطمه (س) هستند. ویژگی این دسته آن است که بر خلاف دیگر یتیمان که میتوان به آنها رفع نیازشان صدقههای واجب و مستحب داد، به این عده فقط خمس تعلّق میگیرد. ابی بصیر از امام باقر (علیه السلام) سوال کرد: «کمترین چیزی که به خاطر آن بنده خدا در آتش میسوزد چیست؟ حضرت فرمود: هر کس درهمی از مال یتیم را بخورد و مائیم یتیم»[۱۲] از کلام امام این مطلب را می توان فهمید که رعایت حقوق و مال یتیم بسیار حائز اهمیت است و در صورت عدم رعایت آن انسان به عقوبتی سخت گرفتار می آید و هم چنین است رعایت پرداخت خمس و حقی که از ائمه بر ماست. مسئولیت در قبال یتیم در آیات قرآنی ۱- یتیم نوازی نیاز به محبت و توجه در هر انسانی وجود دارد و همین عامل است که سبب رشد انسان می شود، حال آن که این نیاز و خواسته در کودکان شدیدتر است و این نیاز به وسیله والدین رفع میگردد. پس یتیم در کودکی از این نعمت محروم است و لذا در اسلام چه بسیار سفارش به نوازش کودک یتیم شده و به محبت نسبت به یتیم اجر و منزلتی فراوانی نزد خدا وجود دارد. خدا در مورد یتیم نوازی در قرآن می فرماید: (لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آَمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآَخِرِ وَالْمَلَائِکَهِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآَتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ …..).[۱۳] نیکوکاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و [یا] مغرب بگردانید بلکه نیکی آن است که کسی به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب [آسمانی] و پیامبران ایمان آورد و مال [خود] را با وجود دوست داشتنش به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان و گدایان و در [راه آزاد کردن] بندگان بدهد. در این آیه که خداوند مصادیق برّ و نیکوکاری را میشمارد، یتیم نوازی را پس از ایمان به خدا و روز جزا و ایمان به پیامبر و کتاب های آسمانی و ملائکه ذکر میکند و این اهمیت جایگاه این مسئله را میرساند. علامه در مورد این آیه می فرماید: آیه در مقام بیان اوصاف مؤمنان واقعی است و از آن جمله کسی است که مالش را با یتیمان و ذوی القربی و … از روی محبت تقسیم می کند.[۱۴] پیامبر (صلی الله علیه و اله) نیز درباره یتیم نوازی می فرماید: «أتحب أن یلین قلبک و تدرک حاجتک؟ ارحم الیتیم و امسح رأسه و اطعمه من طعامک یلین قلبک و تدرک حاجتک»[۱۵]، (آیا دوست داری دلت نرم و آرزویت برآورده شود؟ بر یتیم ترحم کن و دست محبت بر سر او بکش و از غذای خود به او بخوران تا قلبت نرم و حاجتت روا گردد). «ما من مؤمن و لا مؤمنه یضع یده علی رأس یتیمٍ ترحّماً الّا کتب الله له بکلّ شعره مرَّت یده علیها حسنه.» هر مرد و زن باایمانی که از روی مهربانی دست خود را روی سر یتیمی بکشد خدای متعال به عدد هر مویی که دست خود را روی آن می گذارد یک ثواب برای او می نویسد.( ثواب الاعمال، صفحه ۲۳۷. ) رسول گرامی ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: « من کفَّل یتیماً و نفقته کنت أنا و هو فی الجنَّه کهاتین و قرن بین اصبعیه المسبّحه و الوسطی.». کسی که یتیمی را سرپرستی کند و عهده دار نفقه و مخارج او گردد من و او در بهشت پهلوی یکدیگر هستیم. سپس انگشت سبّابه و انگشت وسطی را پهلوی هم گذاشت و فرمود: مانند این دو که پهلوی یکدیگرهستند. ( قرب الاسناد، صفحه ۴۵) ۲- حفظ مال یتیم در خصوص اموال یتیم در آیات سه مسئله مورد توجه قرار گرفته است: عاقبت خوردن مال یتیم، عوض نکردن مالشان، شرط تصرف در مال یتیم. در این قسمت به دو نمونه اشاره میکنیم. – (إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا)[۱۶] «کسانی که مال یتیمان را از روی ظلم میخورند به درستی که آتش میخورند و به زودی در آتش قرار می گیرند». اکل هم در معنای خوردن ظاهری و غذا است و هم در معنای باطنی است و معنای دوم ارجح است.[۱۷] و این آیه در بیان عدم پایمال کردن مال یتیم در ارث و ظلم به آنها است و از جمله آیاتی است که دلالت بر تجسم اعمال می کند.[۱۸] کمااینکه پیامبر (صلی الله علیه و اله) نیز نخوردن مال یتیم را از جمله اموری معرفی کردهاند که خداوند وعده بهشت در قبال آنرا داده است.[۱۹] لذا از آیه فوق دو معنا را میتوان برداشت کرد: الف) این وعده مربوط به روز قیامت است زمانیکه آتش از دهان و گوش و بینی ایشان زبانه میکشد تا مردم بدانند که آنها مال یتیمان را خوردهاند. امام باقر(علیه السلام) نیز از پیامبر اکرم(ص) روایت کرده است که روز قیامت مردمی سر از قبر برون میآورند که آتش از دهانشان زبانه می کشد. از حضرت سؤال کردند اینها چه کسانی هستند؟ حضرت همین آیه را قرائت کردند. ب) این بیان صورت تمثیل دارد و برای نشان داده قبح خوردن مال یتیم است یعنی اگر کسی چنین کرد دچار عذاب الهی میشود.[۲۰] – «وَآتُوا الْیَتَامَىٰ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَىٰ أَمْوَالِکُمْ ۚ إِنَّهُ کَانَ حُوبًا کَبِیرً »[۲۱] و اموال یتیمان را پس از بلوغ به دست آنها دهید، و مال بد و نامرغوب خود را به مرغوب (آنها) تبدیل نکنید و اموال آنان را به ضمیمه اموال خود مخورید، که این گناهی بس بزرگ است. در مورد عدم عوض کردن مال خود با مال یتیم که در آیه فوق بدان اشاره شده باید گفت که این آیه به سرپرستان ایتام نظر دارد. به این معنا که یتیم در زمان طفولیت اختیاری بر مالش ندارد و این وظیفه قیم آنهاست که از مالشان صرف مخارج آنها کند و بعد بلوغ هم باید اموالشان را در اختیار خودشان قرار دهد. امّا در راستای انجام این وظیفه باید توجه داشته باشند که مبادا مال خوب آنها را با مال بد خود عوض کند و این گنا ه بزرگی است، بلکه باید در امانت امین باشند.[۲۲] یکی از موارد مصرف خمس برای یتیمها میباشد. قبلا در ازدواج با بچه یتیم سوء استفادههایی میشد. دخترهایی بودند که با مرگ پدرانشان صاحب پول زیادی میشدند. افرادی میآمدند تا به خاطر پول با این دخترها ازدواج کنند. آیاتی در این زمینه نازل شد. آیه نازل شد که اگر کسی مال یتیم را بخورد، مثل این است که یک قطعه آتش خورده باشد. خانههایی که در آن بچه یتیم بود، خیلی وحشت کردند. گفتند: مال یتیم آتش است. پس سفرهی یتیم را یک جای دیگر بیانداز. اتاق یتیم را جدا کردند. سفرهی یتیم را جدا کردند. یتیمها خیلی شکست خوردند و تحقیر شدند. آیه نازل شد: «اگر من گفتم مال یتیم را نخورید، به قصد خوردن نخورید. نه اینکه با او زندگی نکنید» گاهی وقتها آدم به خانه یتیم میرود و هیچ چیز نمیخورد. مثلاً چای میآورند، نمیخورد. به حساب خودش خیال میکند که خیلی دین دارد. اگر میگویند: مال یتیم را نخور، یعنی اینکه در مال او خیانت نکن. به خانهی یتیم بروید و از مال آنها بخورید. اما بعداً جبران کنید. اگر به خانهی یتیم بروید اما چیزی نخورید، یتیم بیشتر زجر میکشد. قرآن میگوید: «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ»(بقره/۲۲۰) وقتی آیه نازل شد که هرکس مال یتیم را بخورد، گویی قطعهای از آتش خورده است، افرادی که در خانه هایشان یتیم بود، ترسیدند و فوری وسایل یتیم را جدا کردند. یتیم ها با این کار خیلی تحقیر شدند. آیه نازل شد با یتیمها باشید. با هم رفت و آمد کنید و در کنار هم شاد باشید. قرآن میفرماید: مال یتیم را با مال خبیث مخلوط نکنید. «وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبیثَ بِالطَّیِّبِ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِکُمْ»(نساء/۲) اگر دو نوع برنج است. یکی برای یتیم است و یکی برای خودت است، اینها را مخلوط نکن. «وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِکُمْ» اموال یتیمان را با مال خودتان مخلوط نکنید. مال یتیم را تصاحب نکنید. وقتی دیدید که مال یتیم رشد کرده است به او بدهید. «وَ ابْتَلُوا الْیَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْکُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ وَ کَفى بِاللَّهِ حَسیباً»(نساء/۶) «وَ ابْتَلُوا الْیَتامى» یتیم را آزمایش کنید. «فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً» اگر دیدید رشد اقتصادی دارد «فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ» اموالش را به او برگردان. حق تولیت بگیریم یا نه؟ میگوید: اگر شکمت سیر است زشت است که حق تولیت بگیری. «وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ» اگر غنی هستی و وضع مالیت خوب است، حق مدیریت از اینها نداری. اصولاً وقتی آدم نیاز ندارد، زشت است که پول بگیرد. در تجارت هم این مساله وجود دارد. اگر تاجر وضع مالی خوبی دارد، وقتی مشتری میآید، همان قیمت که خریده است به او بفروشد قرآن میفرماید: اگر کسی مال یتیم را بخورد «وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیداً»(نساء/۹۹) تو که مال یتیم را خوردی، دیر یا زود در آینده مال بچه هایت را خواهند خورد. احترام به شخصیت یتیم خیلی واجب است. نباید کرامت یتیم تحقیر شود. بچههای شهدا به گردن ما حق دارند. همسران شهدا مهمتر از خود شهدا هستند. چون شهید چند ماهی را در جبهه بوده است، اما همسر شهید سالها باید بنشیند و یتیم داری کند. حقی که شهدا و همسر شهدا بر گردن ما دارند قابل بیان نیست. ما هرچه داریم مدیون شهدا و خانوادههای شهدا هستیم. جامعهی ما نباید شهدا را فراموش کند ۳- سرپرستی یتیم: یکی از محاسن اخلاق سرپرستی ایتام و محبت به آنها است. باید دانست که کودک یتیم نیازهای متعددی دارد که از جمله آنها داشتن کانون خانوادگی و داشتن فردی به عنوان تکیهگاه است. در فرهنگ اسلام بهترین وسیله برای رفع کمبودهای یتیمان آن است که کودکان یتیم، جزء عائله انسان قرار گیرد و مساعدتها و کمکها نسبت به آنها محترمانه انجام شود تا آنان احساس حقیری نکنند. در مورد یتیم و نگهداری از یتیم در میان سخنان ائمه سفارشات و تأکیدات فراوانی میتوان یافت. امام باقر (علیه السلام) فرمود: «چهار خصلت در هر کس باشد خداوند خانهای در بهشت برای او بنا کند: کسی که یتیمی را پناه دهد و بر ناتوانی دلسوزی کند و به پدر و مادر خود مهر ورزد و با زیر دست خود مدارا کند.[۲۳] پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز که خود کودکی یتیم بودند و با درد یتیمی به خوبی آشنا هستند در مورد اجر و پاداش سرپرستی یتیم فرمودند: «کسی که یتیمی را سرپرستی کند تا این که از او بی نیاز شود خداوند بهشت را بر وی واجب می کند، همان گونه که اگر کسی در مال یتیم خیانت کند مستحق دوزخ می شود»[۲۴]. در آیات سوره ضحی نیز بر این مطلب اشاره شده و خداوند به پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرماید همان طور که یتیم بودی و تو را پناه دادیم تو نیز یتیمان را نوازش کن و آنها را از خود دور نکن.[۲۵] انسان اگر با دیدی عمیقتر نسبت به اطرافیان خود بنگرد، کودکان و خانوادههای بی سرپرستی را خواهد دید که نیازمند کمک مالی و محبت هستند، در حالی که ممکن است ما از آنها غافل باشیم و دچار سهلانگاری در مورد آنان شده باشیم، حال آن که پدر یتیمان، امیر مؤمنان (علیه السلام) به شهادت تاریخ مدام به حال ایتام و ضعیفان رسیدگی میکرد و سرپرست و حامیشان بود، علاوه بر اینها ایشان نزدیک شهادت خود فرمودند: «خدا را، خدا را در مورد یتیمان، نکند آنها گاهی سیر و گاهی گرسنه بمانند، نکند آنها در حضور شما در اثر عدم رسیدگی از بین بروند.»[۲۶] این وصیت امام حاکی از مسئولیت سخت در قبال یتیمان است، که امام این چنین بدان سفارش دارند، پس در رفتارمان با دیگران و به خصوص قشر درد کشیده باید بسیار تأمل و دقت کرد؛ چرا که این یک آزمایش الهی است برای هر دو طرف؛ «یتیمان از آن جهت که والد خود را از دست دادهاند و دیگران از جهت برخورد با آنان»[۲۷] «اتحبُّ ان یلین قلبک و تدرک حاجتک؟ ارحم الیتیم و امسح رأسه و أطعمه من طعامک یلین قلبک و تدرک حاجتک.» ( کنزالعمّال، ج ۳ / صفحه ۱۶۹، حدیث ۶۰۰۲) . آیا دوست داری دلت نرم و آرزویت برآورده شود؟ (آنگاه فرمود:) بر یتیم ترحّم کن و دست محبّت بر سر او بکش و از غذای خود به او بخوران تا قلبت نرم و حاجتت روا گردد. در حدیثی از رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ می خوانیم: «و الذَّی تفسی بیده لایلی مسلم یتیماً فیحسن ولایته و یضع یده علی رأسه إلّا رفعه الله عزَّوجلَّ بکلِّ شعره درجه و کتب له بکلِّ شعره حسنه و محی عنه بکلِّ شعره سیّئه.» سوگند به کسی که جانم در قبضه قدرت اوست، هر مسلمانی که سرپرستی یتیمی را به عهده بگیرد وبخوبی از عهده ولایت و سرپرستی آن یتیم برآید و دست محبّت بر سر او بکشد به عدد هر مویی که از زیر دستش می گذرد خداوند متعال یک درجه مقام او را بالا می برد و یک ثواب در نامه عمل وی می نویسد و یک گناه از او کم می کند. (همان، صفحه ۱۷۵، حدیث ۶۰۳۰. ) ۴- عدم ظلم به یتیمان در منشور اخلاقی هر انسان آگاهی، ظلم به دیگران عملی ناشایست است و این در مورد کودکان قطعا بدتر است چه برسد به این که آن کودک یتیم و بیسرپرست باشد که در این صورت گناهی عظیم است آن چنان که در آیه آمده: (أَرَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ * فَذَلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ * وَلَا یَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ) آیا دیدی کسی را که دین را تکذیب می کرد پس آن کسی که یتیم را رد می کند و دیگران را تشویق به اطعام مسکین نمی کند.[۲۸] واژهی «یدعُ» از ماده «دعع» به معنای رد کردن است[۲۹] و در این آیه به معنای ظلم و جفا در حق یتیم و رد کردن اوست.[۳۰] «یحضّ» نیز از «حضض» به معنای حث و تحریک است[۳۱] و در این آیه به معنای ترغیب است و «لایحض» در مورد کس به کار میرود که نسبت به کاری که در شأنش نیست، رغبتی ندارد.[۳۲] در آیه، فردی که به روز جزا ایمان ندارد و آن را تکذیب میکند همان کسی معرفی شده که یتیم را از در خانهاش میراند و از عقوبت عملش هم نمیترسد.[۳۳] چنین فردی نه خودش در موقع توانایی میبخشد و نه دیگران را تشویق به اطعام مسکین میکند زیرا به روز جزا اعتقاد ندارد.[۳۴] پس هر انسانی که آگاه و خدا ترس باشد و به روز قیامت ایمان داشته باشد، در مورد یتیمان ظلم و ستمی روا نمیدارد و با آنها مهربان خواهد بود، چرا که از عقوبت ظلم خویش آگاه است. احادیث معصومین(علیهمالسلام) نیز سرشار از محبت کردن به یتیمان است و در حدیثی از امام علی(علیه السلام) وارد شده که با یتیم مانند فرزند خود رفتار کنید.[۳۵] یعنی هماگونه که انسان به فرزند خود ظلم نمیکند و در صورت نیاز به تنبیه، حد اعتدلال را نگه میدارد، در مورد یتیم نیز باید همینگونه باشد. ظلم به یتیم نیز میتواند مصادیق متعدّدی داشته باشد از جمله: ظلم در مال یتیم، ظلم در محبت کردن، ظلم در تربیت و ظلم در عدم توجه به ایشان. ۵- اکرام و احسان یتیم ضرورت محبتورزی و نوازش یتیم مسئله ایست که از آیات و روایات به سادگی قابل فهم است و اگر کسی از این فرمان الهی سرباز زند، مورد مؤاخذه و سرزنش قرار میگیرد. خداوند در مورد برخی افراد میفرماید: «کلا بل لا تکرمون الیتیم و لا تحاضون علی طعام المسکین»[۳۶]. فعل «تکرمون» از ماده «کرم» به معنای محترم شمردن و عزت و شرف است و «تحاضون» هم از ماده «حضض» به معنای شوق و رغبت داشتن است. مسکین کسی است که برای او هیچ چیزی نیست[۳۷] و حال وی از فقیر نیز بدتر است[۳۸] و به دلیل پیری یا مریضی یا نقص بدنی یا مالی قادر به تأمین معاش خود نیست.[۳۹] در آیات قبل این آیه سخن از انسانی است که از طرف خداوند به وسیله نعمت یا فقر مورد آزمایش قرار میگیرد و ممکن است بر اثر ثروت و نعمتهای که به او داده شده گمان کند که به خاطر اکرام و جایگاه او در نزد خداوند است و لذا دچار غرور میشود و به طغیان میپردازد و اگر چنین کسی به وسیله فقر آزمایش شود، گمان میکند که خدا با او دشمن داشته است.[۴۰] در حقیقت این افراد ملاک اکرام را داشتن مال و ثروت و عدم اکرام را نداشتن نعمت میدانند و چنین افرادی نه یتیم را احترام میکنند و نه یکدیگر را به دادن صدقه بر مساکین تهیدست سفارش و تشویق میکنند. در حقیقت میتوان منشا این رفتارها را مالدوستی دانست و اهانت را کاری به حساب آورد که آنها از طریق ترک اکرام یتیم و منع صدقه از فقیر میکردند، نه آن فقری که به جهت آزمایش است.[۴۱] آنها هر مالی که باشد چه پاک یا حرام، هر چند مال یتیم هم باشد، میخورند.[۴۲] پس مشاهده میشود اکرام یتیمان و مستضعفان با لطافت و دقت خاصی در آیات مرتبط در قرآن بیان شده است. از طرفی با بیان ارزش آن نزد خداوند، دعوت به این امر میشود و از طرفی بیان میشود که اگر صدقه ترک شود چه عقوبتهایی در انتظار خواهند داشت. در آیات قرآنی، اکرام یتیم و مسکینان گاهی بعد از ایمان به خدا و روز جزا و ایمان به پیامبران و کتاب های آسمانی و فرشتگان ذکر شده است[۴۳] و در مواردی بعد از ایمان به خدا و نیکی به پدر و مادر و خویشاوندان. مانند این آیه کریمه: «و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل لا تعبدون إلا الله و بالوالدین احسانا و ذی القربی و الیتامی و المساکین…»[۴۴] و (یاد آرید) هنگامی که از بنی اسرائیل عهد گرفتیم که جز خدای را نپرستید و نیکی کنید درباره پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران. این آیه اشاره به میثاقی دارد که خدا از بنی اسرائیل گرفته است. در این میثاق خداوند بنیاسرائیل را به اموری مهم و حیاتی سفارش میکند و آنها را به رعایت حقوق چند گروه و چند طبقه امر میکند. اولین آنها که احسان به او از همه طبقات دیگر مهمتر است و نسبت به سایر طبقات استحقاق بیشتری برای احسان دارند، پدر و مادر است؛ چون پدر و مادر ریشه و اصلی است که آدمی به آن دو اتکاء دارد، و جوانه وجودش روی آن دو روئیده، پس آن دو از سایر خویشاوندان به آدمی نزدیکترند. بعد از پدر و مادر، سایر خویشاوندان را ذکر کرده، و بعد از خویشاوندان، در میانه اقرباء، یتیم را مقدم داشته، چون ایتام به خاطر خردسالی، و نداشتن کسی که متکفل و سرپرست امورشان شود، استحقاق بیشتری برای احسان دارند.[۴۵] «اربع من کنَّ فیه بنی الله له بیتاً فی الجنَّه من اوی الیتیم و رحم الضَّعیف و أشفق علی والدیه و رفق بمملوکه.» چهارخصلت در هر کس باشد خداوند خانه ای در بهشت برای او بنا کند: کسی که یتیمی را پناه دهد و بر ناتوانی دلسوزی کند و به پدر و مادر خود مهر ورزد و بابرده و زیر دست خود مدارا کند. ضرورت اکرام و محبتورزی نسبت به یتیم به حدّی است که در روایتی زیبا از پیامبر (صلی الله علیه و اله) وارد شده است: «هنگامی که یتیمی گریه میکند، عرش خدا به لرزه میافتد. آن گاه خدای تبارک و تعالی میفرماید: چه کسی بنده مرا که پدر و مادرش را در خردسالی از او گرفتم به گریه در آورد؟ به عزت و جلالم سوگند، هر کس او را ساکت کند، بهشت را بر او واجب می کنم».[۴۶] یتیم نوازی فقط این نیست که به او آب و نان بدهیم، بلکه باید به یتیم احترام بگذاریم. «کَلاَّ بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ»(فجر/۱۷) داریم: «فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ»(ضحى/۸) یعنی یتیم را نشکن. فقط نباید مدرسه بسازیم و یا به آنها غذا بدهیم. اصل این است که به آنها احترام بگذاریم. امیرالمومنین(ع) فرمود: «أَحْسِنُوا فِی عَقِبِ غَیْرِکُمْ تُحْفَظُوا فِی عَقِبِکُمْ»(نهجالبلاغه، حکمت ۲۶۴) اگرشما بچهها و ذریه مردم را احترام کردید، خداوند هم کاری میکند که مردم هم به ذریه شما احترام بگذارند. اگر کسی بچههای مردم را تحقیر کند، خداوند هم صحنهای پیش میآورد که بچههای او در تاریخ تحقیر شوند. این وعده را امیرالمومنین داده است. اگر کسی ذریه کسی را تحقیر کند، بچهها و ذریهاش تحقیر میشوند. قرآن راجع به انسانها میگوید: بعضی انسانها از سنگ بدتر هستند. از کنار سنگ چشمه بیرون میآید اما بعضی آدمها قلبهایی دارند که هیچ چشمهی آبی از آن بیرون نمیآید. شخصی خدمت حضرت علی آمد و گفت: من سنگدل شدهام. حرف در من اثر نمیکند. چشم هایم دیگر اشک ندارد. آدم بی تفاوتی شدهام. چه کنم که سنگدلی و قصاوت قلب من از بین برود؟ حضرت فرمود: برو یک یتیم بگیر. او را به سینهات بچسبان و به او رحم کن. دست روی سر او بکش و به او غذا بده. یتیم نوازی فقط احترام به یتیم نیست، بازسازی و خودسازی خود انسان هم هست. علی بن ابیطالب برادری به نام جعفر طیار دارد. اول بنیانگذار اسلام در آفریقا جعفر طیار است. او جز گروهی بود که هجرت کرد و به حبشه رفت. او سخنگوی گروه مسلمانان بود. در جنگ موته دو تا دست او مثل حضرت ابوالفضل قطع شد. جفر طیار شخصیت مهمی بود. زمانی که شهید شد پیغمبر به منزل او آمد. گفت: بچههای شهید کجا هستید. بچههای شهید را گرفت. حدیث داریم: «فضَمَّهُ إِلَى نَفْسِهِ» آنها را در آغوش گرفت و به سینهاش چسباند و دست روی سرشان کشید. بچههای شهید را بو میکرد. چون بچهی شهید یتیم است، بیشتر مهربانی میکرد امام صادق(ع) فرمود: «إِذَا بَکَى الْیَتِیمُ اهْتَزَّ لَهُ الْعَرْشُ»(منلایحضرهالفقیه، ج۱، ص۱۸۸) دو جا عرش خدا به لرزه درمیاید. ۱- یتیمی که گریه کند. ۲- فاسقی ستایش بشود. چون آدم فاسق و طاغوت جنایتکار است. وقتی بگویند: آدم فاسق، آدم خوبی است، عرش خدا به لرزه در میآید. چون بالا رفتن طاغوت به منزلهی فرود آمدن توحید است. هرچه فاسق بالا برود ارزش توحید پایین میآید. پیامبر(ص) فرمود: «إِذَا مُدِحَ الْفَاجِرُ اهْتَزَّ الْعَرْشُ وَ غَضِبَ الرَّبُّ»(تحفالعقول، ص۴۶) وقتی از یک فرد فاسق تعریف میکنید، عرش خدا به لرزه در میآید. حدیث داریم «ان فی الجنه دهرا یقال لها باب الفرح» بهشت درهایی دارد. یکی از درهای بهشت باب الفرح است و مخصوص کسانی است که به یتیمها کمک میکنند. احترام به یتیم مخصوص دین اسلام نیست. قرآن میگوید: از یهودیها هم پیمان گرفته بودیم که به یتیمها احترام بگذارند. «وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ»(بقره/۸۳) ما از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که به چند چیز احترام بگذارند. «لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ»۱- پرستش خدا و داشتن توحید. ۲- احترام به والدین و یتیمان و مسکینان «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ الْیَتامى والمساکین» یعنی مسالهی توجه به یتیم مخصوص قرآن نیست. یتیم انقدر ارزش دارد که اگر دو پیغمبر مجانی کارگری کنند، ارزش دارد تا اینکه مال یتیم حفظ بماند. حضرت موسی و خضر دو پیغمبر بزرگوار بودند. این دو نفر وارد یک منطقهای شدند و نیاز به غذا داشتند. به مردم گفتند: به ما کمی غذا بدهید. این مردم به این دو پیغمبر غذا ندادند. اینها همینطور که داشتند در روستا راه میرفتند، دیدند که یک دیواری در حال کج شدن است. حضرت خضر گفت: موسی لباس هایت را در بیاور تا بنایی کنیم. گفت: برای این مردم نامرد که یک تکه نان به ما ندادند، مجانی کارگری کنیم؟ موسی و خضر لباس هایشان را درآوردند و این دیوار را ساختند. موسی در آخر گفت: دلیلت از این کار چه بود؟ گفت: دلیلش این است که یک مرد خوب از دنیا میرود. این مرد دو بچه دارد. او مقداری گنج و پول برای بچههای خود در زیر این دیوار پنهان کرده بود. اگر این دیوار میافتاد، پولها پیدا میشد و بیگانهها پول را میبردند و به این بچههای یتیم چیزی نمیرسید. این ارزش دارد که ما برای حفظ مال یتیمان بنایی کنیم. این قصه در سوره کهف آمده است. یعنی حفظ مال یتیم به قدری ارزش دارد که دو پیغمبر گرسنه مجانی کارگری کنند. حفظ مال یتیم تا این اندازه لازم است. در آیه ی۸۳ از سورهی بقره گفتم که احترام به یتیم فقط برای دین اسلام نیست. خدا فرمود که ما به بنی اسراییل هم احترام به یتیم را سفارش کردیم. مرحلهی چهارم از این آیه احترام به یتیم بود. یتیم به قدری ارزش دارد که حتی امیرالمومنین وفاطمه زهرا(س) گرسنگی کشیدند تا شکم یتیم سیر بشود. امام حسن و امام حسین کوچک بودند. این دو بزرگوار مریض شدند. پیغمبر با جمعیتی برای عیادت آمدند. یعنی بزرگتر به عیادت کوچکتر میرود و این اشکالی ندارد. مردم به حضرت علی پیشنهاد کردند که اگر بچههای تو خوب شدند، نذر کن و روزه بگیر. از این معلوم میشود که مردم عادی به امیرالمومنین پیشنهاد میکنند. بنابراین اشکالی ندارد که مردم عادی به مسئولین رده بالا پیشنهاد کنند. امیرالمومنین پذیرفت و نذر کرد که اگر بچهها خوب شوند، روزه بگیرد. بچهها خوب شدند. حضرت علی و حضرت زهرا(س) روزه گرفتند. در خانه غذا نبود. امیرالمومنین با تلاش فراوان گندمی تهیه کرد. زهرا با دهان روزه گندمها را آسیاب کرد. آرد را خمیر کرد و نان درست کرد. نماز مغرب را خواندند. تا رفتند افطار کنند در را زدند. یتیمی آمده بود و غذا میخواست. امیرالمومنین غذای خودشان را به یتیم دادند تا شکم یتیم سیر شود. آن شب آن دو بزرگوار غذا نخوردند. احترام یتیم در این حد است که فاطمه زهرا و امیرالمومنین گرسنگی میکشند. تا یتیم سیر باشد. البته یتیم بودن عیب نیست و اگر کسی یتیم است یا پدرش شهید شده است، احساس نکند که به جایی نمیرسد. خود پیغمبر یتیم بود. «أَلَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى»(ضحى/۶) پیغمبر یادم نیست که یتیم بودی. اگر خدا اراده کند، یتیم پیغمبر میشود. اگر خدا اراده کند، یتیم مرجع تقلید میشود. پدر امام و بنیانگذار جمهوری اسلامی در خمین شهید شد. امام یتیم بود. اگر خدا اراده کند یتیم رئیس جمهور میشود. رجایی یتیم بود. یتیم نشانهی این نیست که بگویید: حالا که پدر سر بچه هایم نیست، بچه هایم بدبخت میشوند. بسیاری از بچههای یتیم هستند که نابغه میشوند و بسیار موفق هستند. بسیاری از بچهها هم هستند که پدر و مادر دارند، اما شکست میخورند. «من اراد ان یدخله الله عزّوجلَّ فی رحمته و یسکنه جنَّته فلیحسن خلقه … و لیرحم الیتیم.». (امالی صدوق، صفحه ۳۱۸، مجلس ۶۱، حدیث ۱۵) . کسی که بخواهد مشمول رحمت خداوند گردد و وارد بهشت شود… باید نسبت به یتیمان دلسوز و مهربان باشد. در تاریخ زندگى امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است: روزى او زنى را مشاهده کرد که او مشک آبى را به دوش گرفته و با زحمت و مشقت آن را حمل مىکند. حضرت از آن بانو درخواست کرد که ظرف سنگین آب را در اختیار وى قرار دهد… على علیه السلام مشک را برداشت و از احوال زن پرسش نمود، معلوم شد شوهر وى از سربازان شهید اسلام در رکاب آن حضرت بوده است، و هزینه زندگى فرزندان شهید باعث کار آن زن و آب کشى به خانه دیگران گردیده است! مولاى متقیان آدرس خانه او را گرفته و شب را در تمام ناراحتى به سر برد، و سحرگاه زنبیلى پر از خرما و روغن و آرد و گوشت… را به دوش گرفته، و به خانه مزبور حمل کرد، در طول راه برخى از مؤمنین درخواست کمک کردند، ولى حضرت مىفرمود: روز رستاخیز بار مرا چه کسى حمل مىکند؟! على علیه السلام پس از در زدن و اجازه گرفتن به طور ناشناخته وارد خانه شد، و پیشنهاد فرمود: زن اجازه دهد یا او بچهها را به بازى گرفته و مشغول کند، و یا به خمیر کردن و نان پختن بپردازد، زن گفت: شما بچهها را مشغول کنید، من به کار خمیر کردن و پختن نان مىپردازم، خدا از تو راضى شود، و بین من و «على بن ابى طالب» حاکم گردد! ! (۵) حضرت على به فورى مقدارى گوشت را پخت و با خرما و غیره بر دهان بچهها گذاشت، و هر بار لقمهاى را که به آنان مىخورانید مىفرمود: اى فرزندانم! على را حلال کنید!!! چون خمیر آماده پختن گردید زن عرض کرد: اى بنده خدا تنور را روشن کن، على علیه السلام تنور را روشن نموده، و صورت مبارک خویش را بر روى شعلههاى آتش مىگرفت و مىگفت: بچش اى على! این جزاى کسى است که از یتیمان غفلت کند! ! در این هنگام زن همسایه وارد شد، و دید «على بن ابىطالب» با بچههاى شهید بازى مىکند، و آنان را مىخنداند، و لقمههاى لذیذ بر دهانشان مىگذارد، با دیدن وى او را شناخت، و خطاب به زن شهید، داد زد: واى بر تو این «امیرالمؤمنین» است که در خانه تو کار مىکند، و بچههایت را مىخنداند.. .؟ زن شهید از گفتار و کردار خود احساس شرم کرد، و با عذر خواهى عرض نمود: یا امیرالمؤمنین ! من از شما شرم دارم، و نشناخته حرفهایى زده و تو را به کار گماردم. على علیه السلام فرمودند: من از شما شرم مىکنم که تا به حال از اوضاع شما بىاطلاع ماندهام!! این بگفت و خانه آنان را موقتا ترک کرد. (۶) این فراز از زندگى آن حضرت نشان مىدهد که او تا چه میزان خود را مسئول یتیمان و فرزندان «شاهد» مىدانست، ولى در عین حال در کنار محبت و انجام مسئولیت عاطفى، مسائل تربیتى و بازسازى اخلاقى آنان را نیز فراموش ننموده، و مىفرمود: «ادب الیتیم مما تؤدب منه ولدک و اضربه مما تضرب منه ولدک» (۷) : هم چنانچه فرزندان خود را تربیت مىکنید، یتیمان را نیز ادب نمائید، و به طورى که در هنگام نیاز فرزندان خویش را مىزنید، از یتیمان نیز غفلت نکنید (چنانچه نیاز باشد مىتوان متوسل تنبیه مجاز شرعى شد) تا بچههاى لوس بار نیایند نتیجه بنابر تحقیق به عمل آمده «یتیم» در لغت به معنای کسی است که اولاً پدر نداشته باشد، هر چند برخی به کسانی که مادر ندارد هم یتیم اطلاق کردهاند و ثانیاً نابالغ باشد؛ چراکه در حدیثی نرسیدن به سنّ بلوغ را در اطلاق یتیمبودن شرط شده است. در قرآن کریم در آیات مختلفی نسبت به یتیمان توصیه شده است و وظایفی در قبال آنها و نحوه برخورد با آنها و لزوم اکرام و محبت به آنها بیان گریده است، مانند برعهده گرفتن سرپرستی یتیم، عدم ظلم و تجاوز به اموال آنها، نیکی در حقّ افراد یتیم، اکرام و احسان در حق ایشان. فهرست منابع ۱ـ قرآن کریم. ۲ـ نهج البلاغه، انتشارات دارالهجره، قم. ۳ـ ابن بابویه قمی، خصال صدوق، تعلیق علی اکبر غفاری، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۰۳. ۴ـ حر عاملی، محمدبنحسین، وسائل الشیعه، انتشارات اسلامیه، ۱۳۸۷ ۵ـ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دار صادر، بیروت، ۱۵جلد. ۶ـ بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، بنیاد بعثت، تهران، ۱۴۱۶. ۷ـ مقایس اللغه، احمد بن فارس، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۴۰۴ ق. ۸ـ حجتی اشرفی، غلامرضا، مجموعه کامل قوانین و مقررات، چاپ احمدی. ۹ـ راغب اصفهانی، حسین بن احمد، المفردات فی غریب القرآن، دارالعلم الدار الشامیه، بیروت، ۱۴۱۲. ۱۰- سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی التأویل بالمأثور، ۸ جلد. ۱۱- طریحی، فجر الدین، مجمع البحرین، (۱۰۸۵). ۱۲- فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ۸ جلد. ۱۳ مجلسی، بحارالانوار، موسسه وفاء، بیروت، ۱۴۰۴، ۱۱۰ جلد. ۱۴- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۶۰. ۱۵- مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه های آغاز در اخلاق عملی، نشر و فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۲. ۱۶- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴. ۱۷- طوسی، محمدبنحسن، امالی، ترجمه صادق حسنزاده، اندیشه هادی، ۱۳۸۸. ۱۸- الهندی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، موسسه الرساله، ۱۶ جلد، بیروت ۱۹۸۹. ۱۹- ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات فراهانی، تهران ۱۳۶۰. [۱]. امالی صدوق، ج ۱، ص ۳۸۹، ح ۱۵. [۲]. العین، ذیل حرف کاف. [۳]. همان. [۴]. مفردات الفاظ قرآن، حرف کاف. [۵]. مجمع البحرین. [۶]. العین، ج ۲، ص ۱۴۲. [۷]. مقاییس اللغه. [۸]. مفردات الفاظ قرآن. [۹]. وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴. [۱۰]. حجتی اشرفی، غلامرضا، مجموعه کامل قوانین و مقررات حقوقی، ص۴۰. [۱۱]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲، ص ۲. [۱۲]. تفسیر البرهان، ج ۱، ص۳۴۷، بند ۱۸. [۱۳]. سوره بقره / ۱۷۷. [۱۴]. ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۶۵۴. [۱۵].کنز العمال، ج ۳، ح ۶۰۰۲. [۱۶]. سوره نساء /۱۰. [۱۷]. ترجمه المیزان، ۴، ص ۳۲۲. [۱۸]. همان، ص ۳۲۱. [۱۹]. الدر المنثور، ج ۳، ص ۴۷. [۲۰]. ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۴۱. [۲۱] – نساء/۲ [۲۲]. همان، ص ۱۲. [۲۳]. خصال صدوق، ج ۱، ص ۲۳۱، حدیث ۵۳. [۲۴]. امالی طوسی، ج ۲، ص ۹۹. [۲۵]. مهدوی کنی، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص۵۰۳.. [۲۶]. نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، وصیت ۴۷. [۲۷]. الدر المنثور، ج ۹، ص ۴۶، ذیل نساء /۹. [۲۸] – ماعون/۱-۳. [۲۹]. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۳، ص ۲۱۵. [۳۰]. العین، ج ۱، ص ۸۱ و التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۳، ص ۲۱۵. [۳۱]. العین، ج ۳، ص ۱۳، المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۴۱. [۳۲]. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۲، ص ۲۴۱. [۳۳]. ترجمه المیزان، ج۲۰، ص۶۳۳. [۳۴]. ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۲۷، ص ۳۰۵. [۳۵]. وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص ۴۷۹. [۳۶] . فجر/۱۶و۱۷. [۳۷]. لسان العرب، ج ۱۳، ص ۲۱۴. [۳۸]. المفردات فی غریب القرآن، ص ۴۱۷. [۳۹]. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۵، ص ۱۶۵. [۴۰]. ترجمه المیزان، ج ۲۰، ص ۴۷۲. [۴۱]. ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۲۷، ص ۷۷. [۴۲]. همان. [۴۳]. بقره/ ۱۷۷. [۴۴] . بقره/ ۸۳. [۴۵]. ترجمه المیزان، ج ۱، ص۳۲۹. [۴۶]. بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۵.